محاصره محل کار موسوی 

 
سایت کلمه نزدیک به موسوی:لباس شخصی های موتور سوارها با تجمع در مقابل فرهنگستان هنر قصد داشتند مانع از خروج مهندس موسوی از دفتر کارش شوند.به گزارش خبرنگار کلمه صبح امروز زمانیکه میر حسین موسوی سوار بر ماشین قصد خروج از فرهنگستان هنر(دفتر محل کارش) را داشت با تجمع تعدادی لباس شخصی موتور سوار مواجه شد که راه را برایشان مسدود کرده بودند.

این جمع موتور سوار که حدود ۳۰ -۴۰ نفر هستند از بعد از ظهر گذشته در اطراف فرهنگستان هنر حضور دارند که هنگامی که ماشین مهندس در حال ورود یا خروج به فرهنگستان است با تجمع راه را بر ایشان می بندند.

امروز زمانیکه برای دومین بار لباس شخصی های موتور سوار با تجمع مانع از خروج ماشین مهندس موسوی از پارکینگ فرهنگستان شدند نخست وزیر محبوب امام از ماشین پیاده شد  و به سمت موتور سواران حرکت کرد.

این اتفاق در حالی رخ داد که موتور سواران علیه نخست وزیر محبوب امام شعار سر داده بودند.

میر حسین موسوی   که از تکرار این اتفاق ناراحت شده بود با حرکت به سمت  لباس شخص ها  در میان آنها حاضر شد وخطاب به آنها گفت: شما مامور هستید.ماموریت خود را انجام دهید.من را بکشید، بزنید، تهدید کنید.

این اظهارات موجب انفعال لباس شخصی ها و پراکندگی آنها شد.

خبرنگار سایت کلمه بدون آنکه خود را معرفی کند به صورت یک فرد عادی به یکی از این موتور سواران نزدیک شد و علت این کارشان را جویا شد که این فرد گفت:ما مامور هستیم که جلوی تردد موسوی را بگیریم.

در حالیکه موتورسواران همچنان در اطراف فرهنگستان حضور داشته و به صورت پراکنده مانور می دادند محافظان موسوی  با اصرار ایشان را به داخل فرهنگستان بر گردانده و اجازه هیچ گونه برخوردی را با مهندس موسوی را ندادند.

پیش از این در روز ۱۳ آبان نیز زمانیکه مهندس موسوی قصد خروج از فرهنگستان و حضور در راهپیمایی آن روز را داشت عده ای با تجمع در مقابل پارکینگ فرهنگستان راه را بر ایشان بسته و اجازه خروج ندادند.

لازم به ذکر است روز گذشته نیز عده ای که خود را خواهران بسیجی معرفی کرده بودن به تعقیب دکتر زهرا رهنورد در دانشگاه تهران پرداختند که در نهایت زمانیکه حراست دانشگاه در حال بیرون بردن خانم رهنورد از دانشگاه بود با تعقیب خودرو حراست دانشگاه در میانه خیابان وصال  گاز فلفل را از فاصله ۲۰ تا ۲۵ سانتی بر صورت  رهنورد پاشیدند که منجر به تنگی نفس و نابینایی موقتش شد. در آن لحظه اهالی و مغازه دارهای اطراف هرکدام به نحوی نسبت به نجات او اقدام کردند.